زندگی بدون تومحاله آرش جان
زندگی بدون تومحاله آرش جان
نوشته شده در تاريخ شنبه 8 تير 1392برچسب:, توسط آیناز |

 

از یابنده تقاضا میشود مرا به حال خود رها کند ...
من گم شده ام !

 

همین که باشی برای تمام اتفاق های بد ، اتفاق بدی است ...

 

قشنگیه “لیاقت” به اینه که همه نمیتونن داشته باشن ...

 

می خندی ، می لرزد دلم !
انگار که قلبم روی گسل لب های توست ...

 

دنیا رو نمیدونم ...
من دور تو میگردم !

 

هر چقدر امروز گرم بود ...
تو سرد بودی !
خیالی نیست ...
من به “ها” کردن دستانم عادت دارم

 

یعنی گلی که بر سر شاخه ببویمت ؟
یا آن شراب نابی و باید بنوشمت ؟
اصلا جه حرف های مفت که در شعر میزنند
باید تو را بغل نموده و محکم ببوسمت

 

 میزان دوست داشتن آدما رو از میزان توجه شون
میشه فهمید،و گرنه حرف رو که همه میزنن!
 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به آرش &آیناز مي باشد.

اسلایدر